وبلاگ شخصی سارا درهمی

نویسه‌های یک دانشجوی نمایش

Sara Derhami
جستجو

دوست

پیاده شدن

23

فصل امتحانات رو به اتمام بود. هر صبح که در بالکن را باز می‌کردم چمدان‌های بیشتری غرغرکنان می‌رفتند به سوی تخت نرم و غذای مادر. من اما تصمیم داشتم تا می‌شود بمانم. من مانده بودم و هم‌اتاقی‌ام که جز صبح بخیر و شب بخیر صدایی ازش در نمی‌آمد. برنامه‌ این…

بازگشت دراماساز (سه: بازیابی)

17

این روزها متوجه واقعیت عجیبی شده‌ام که هر وقت بیشتر در معرض هنر و ادبیات قرار می‌گیرم میلم به ارتباط به آدم‌ها کم‌تر می‌شود و برعکس. وقتی زیاد با آدم‌ها حرف می‌زنم نوشتن دیگر برایم جذابیت ندارد. این مطالب را همچنان تحت عنوان قبلی می‌نویسم، چون کمابییش پیوسته است. این…