بازگشت دراماساز (یک: مزمزه کردن هوای جدید)
جمعهی دو هفتهی پیش برگشتم تهران. چه دو هفتهای بود! از لحظهای که سرم را روی بالش خوابگاهم گذاشتم و اشک بدمزهای از صورتم روی بالش چکید تا الان، آنقدر احساسات مختلف از من گذشت که نمیدانستم کدام را بنویسم. میدانی چطور خودم را میبینم؟ در خیالم در دشتی ایستادهام…