دسته: از بلاگ قدیم

  • سر میز مذاکره با نوزاد بدقلق (2)

    سر میز مذاکره با نوزاد بدقلق (2)

    همونطور که داشتم شقیقه‌مو با قلموی تمیز می‌خاروندم، و احساس می‌کردم که دارم افکارمو هم میزنم، سفر کردم و رسیدم به یه جاهای خیلی تازه. و این نقطه‌ای که بهش رسیدم، شروع یک پروسه‌ای بود در باب کمک کردن به خویشتن خویش. برو که رفتیم.

  • سر میز مذاکره با نوزاد بدقلق (1)

    سر میز مذاکره با نوزاد بدقلق (1)

    تو اگه صد تا دوره مدیریت زمان هم رفته باشی یک وقت‌هایی چیزی نیستی که می‌خوای باشی. یا حتی، نمی‌خوای چیزی باشی که می‌خوای باشی. چرا؟‌ چون حالت خوب نیست. تموم شد و رفت.

  • آموزش چاپ منوتایپ، طراحی روی شیشه: سرخوشانه‌ای از گذشته‌ها

    آموزش چاپ منوتایپ، طراحی روی شیشه: سرخوشانه‌ای از گذشته‌ها

    چاپ منوتایپ به شیوه‌ی طراحی روی شیشه. جلسه قبل منوتایپ رو یاد گرفتیم و حالا باید یک چاپ آبرومند توی خونه انجام بدیم. (البته ریا نباشه سر کلاس هم من بودم که داوطلب شدم و برای اولین بار انجامش دادم.:)

  • درباره‌ی دخترخاله‌ها

    درباره‌ی دخترخاله‌ها

    یادم نمی‌رود. هر کاری که می‌کنم یادم نمی‌رود. هر چقدر به هم لبخند می‌زنیم و تعارف می‌کنیم، هر چقدر مصنوعی کنار هم می‌نشینیم و مثل خاله‌بازی‌های آن موقع، پاهایمان را روی هم می‌اندازیم، هر چقدر سعی می‌کنیم اصلا حرف نزنیم و اگر هم زدیم، چیزهایی شبیه به “چه می‌کنی با کنکور” یا ” پرتقال بخور”…

  • در دور تکرار

    در دور تکرار

    دو موج در دو جهت. دو منحنی آبی رنگ که در نقطه ی شروع و پایان به هم متصلند. شبیه یک گوش ماهی نیمه باز، که احتمالا خالی است. یا لبی که قصد دارد چیزی بگوید، اما درست در لحظه‌ی فرار کلمه، متوقف می‌شود. شبیه گیومه‌ای که در یک آن، بی‌اختیار باز می‌شود و بعد…