برچسب: دوست
-
پیاده شدن
فصل امتحانات رو به اتمام بود. هر صبح که در بالکن را باز میکردم چمدانهای بیشتری غرغرکنان میرفتند به سوی تخت نرم و غذای مادر. من اما تصمیم داشتم تا میشود بمانم. من مانده بودم و هماتاقیام که جز صبح بخیر و شب بخیر صدایی ازش در نمیآمد. برنامه این بود که پروژههای آخر ترم…
-
بازگشت دراماساز (سه: بازیابی)
این روزها متوجه واقعیت عجیبی شدهام که هر وقت بیشتر در معرض هنر و ادبیات قرار میگیرم میلم به ارتباط به آدمها کمتر میشود و برعکس. وقتی زیاد با آدمها حرف میزنم نوشتن دیگر برایم جذابیت ندارد. این مطالب را همچنان تحت عنوان قبلی مینویسم، چون کمابییش پیوسته است. این مطالب بر خلاف نوشتههای یکی…