-
🎥ویدیو: گنبد آبی/ قصهی ماه و ماهان
داشتیم هفت پیکر را میخواندیم و رسیدیم به روز پنجم، چهارشنبه و گنبد آبی. چهارشنبه که از شکوفهی مهر/ گشت پیروزهگون سواد سپهر شاه را شد ز عالم افروزی/ جامه پیروزهگون ز پیروزی شد به پیروزه گنبد از سر ناز/ روز کوتاه بود و قصه دراز بهرام در گنبد آبی مینشیند و از آذریون، بانوی…
-
داستان کوتاه چشمها
چشمم دارد راه میرود. در واقع ایستادهاست. ولی نمیدانم چرا وقتی چشم یک جا قفل میکند، میگویند دارد راه میرود. شاید راه رفتنش با بقیه فرق دارد. در یک بعد دیگر حرکت میکند. مثلا مراقبت از دیگر اعضا خستهاش میکند، یکهو کلاه نظارتش را زمین میگذارد، باوقار و طمانینه شروع میکند به گشت و گذار.…
-
به بهانهی فیلم نوتبوک: آیا همیشه باید نوآور باشیم؟
وقتی فیلم نوتبوک یا (دفترچه!) را تمام کردم، صدایی در ذهنم گفت: «عجب! پس کلش همین بود!» همان صدایی که از اول فیلم میگفت: «صبر کن، حالا یک جایی ورق برمیگردد و کلا داستان شکل دیگری میگیرد. الکی که فیلم معروف نشده!» *اسپویل ریز و بیآسیب* صدای ذهنم راست میگفت بیچاره. خیلی از منتقدها هم…
-
🎥ویدیو: عجیبترین اصطلاحات فارسی+ غرغر
و اما دختر ایران بازمیگردد با اصطلاحات فارسی از زبان یک مرد ایرانی رو مخ.:)معرفی میکنم: آرش، شوهر نیکی! داستان این ویدیو خیلی وقت بود به این فکر میکردم که بیام ازاصطلاحات فارسی بگم. عجیب بودنشون به کنار، عجیبتر اینه که به عجیب بودنشون عادت کردیم. تو ذهنم این بود که ادیتهای خیلی خفن بکنم…
-
قصهگوها و قصهشوها
حتی آنها که سنگینی نگاه تحقیرآمیز نویسنده را روی گردنشان احساس میکنی، (زن خانهدار سادهدل، جاهل عربدهکش، کارمند اتوکشیده با زندگی یکنواختش) هزار تا لایه دارند.
-
دیالوگنویسی/ فاز دو: در مسیر ناصر!
– بله دیگه. هر کسی در حد توانش. من که به شخصه اصلا تلویزیون نمیبینم. رسانهی ملی! ارواح عمهشون! من فقط منوتو، جِم.
-
در باب خاتون: نمونهی کامل یک زن بختیاری؟!
هشت قسمت از سریال خاتون منتشر شد و حالا گویا «نیمفصل» اول تمام شده است. من که تا قبل از این کلمهی نیمفصل به گوشم نخورده بود. تنها معنایی که برایش به ذهنم میرسد این است که «وایسین بقیهشو بسازیم». خلاصه که میخواهم غر بزنم. چون عرض کردم خدمتتان، به تازگی تحلیلِ خواندهها و دیدهها…
-
دیالوگنویسی/ فاز سه: پس از قرار
-امامزاده؟ پسره مگه آتئیست نیست؟ -چه میدونم. گفت بچه که بوده با مامانش زیاد میاومده. نشستیم تو صحن، یه مدت طولانی فقط غروب رو نگاه کردیم… -بالاخره رمانتیک شد!
-
🎥 گنبد سبز، گنبد سرخ، هفت پیکر و من
در مرور هفت پیکر نظامی رسیدیم به گنبد سبز(دوشنبه) و گنبد سرخ(سهشنبه). هر دو عاشقانه، اولی قصهی صبر و پرهیزگاری و دومی خونخواهی و دلیری!
-
تجربهی تماشای چهارراه بیضایی در لپتاپ!
امیدوارم که تا الان، چهارراه را دیده باشید. از این روزهای بیضاییزدهام گفته بودم. داشتم می گفتم که وقتی نمایش شروع شد، فقط ذوقزده بودم که دارم واقعا بازی مژده شمسایی را روی صحنهی بیضایی میبینم. اما به تدریج اسمها را فراموش کردم و غرق فضای قصه شدم. با یک موسیقی مینیمال وارد ماجرا میشویم.…
-
مقدمهای بر تماشای چهارراه بیضایی:)
چهارراه کاری است از مرکز مطالعات ایرانی دانشگاه استنفورد که بهرام بیضایی در آنجا تدریس میکند. سال 97 هفت شب اجرا شده و شهریور امسال در طول سه شب، به صورت لایو برای مردمان سراسر دنیا (یعنی ماها) پخش شده. خدا خیرشان بدهد که به فکر ما هم بودهاند.