برچسب: ادبیات کهن
-
در باب ساختن و نسوختن: تحلیلی بر شب هزار و یکم
وای بر من! از شدت گیجی، اشتباهی پیشنویس را پست کرده بودم. دوباره بخوانید! بیضایی پس از اجرای «مرگ یزدگرد» در سال ۵۸ هجده سال کاری روی صحنه نبرد. در آغاز دورهی اصلاحات بود که او با «کارنامهی بندار بیدرخش» به عرصهی تئاتر بازگشت. همان سالها که خانهی تئاتر ساخته شد، تماشاخانهی سنگلج دوباره کار…
-
🎥ویدیو: کاوهی آهنگر ایران را نجات میدهد.
در این ویدیو افسانهی کاوهی آهنگر و نبرد شجاعانهی او به ضحاک را مرور میکنیم. باشد که ذهنهامان شفافتر و گامهامان استوارتر شود. این ویدیو ادامهی ویدیوی قبلی است که در آن قصهی آشنای به قدرت رسیدن ضحاک و به تدریج هیولا شدنش را میشنویم. سرم را به شیشهی اتوبوس تکیه دادهام و دارم سرود…
-
🎥گنبد صندلفام، قصهی خیر و شر و نیکی و دجله
قصهی تو نیکی میکن و در دجله انداز و باقی قضایا. نمیدانم شما به این موضوع باور دارید یا نه، یا اسمش را قضا و قدر میگذارید یا کارما یا هر چیز دیگر. من همچنان معتقدم که وقتی آدم خوبی هستم، خوبیهای بیشتری سمتم میآید. البته شدیدا معتقدم که آن خوبی حتیالمقدور نباید به ازخودگذشتگی…
-
گردشی در جهان سانت (غزلواره) های شکسپیر
این روزها چه میخوانم؟ سانت های شکسپیر. اولین بار که سراغ شکسپیر رفتم، تا چند روز حیران بودم. مطمئنید بهترین نمایشنامهنویس تاریخ همین است؟ تراژدیها کلمه به کلمه خونآلودتر میشدند و هیچ زیبایی درشان نمیدیدم. بعدا فهمیدم که اگر با ترجمهی پازارگادی شروع نمیکردم و قبل از خواندن آثار، کمی جهان شکسپیر را میشناختم، احتمالا…
-
🎥ویدیو: گنبد آبی/ قصهی ماه و ماهان
داشتیم هفت پیکر را میخواندیم و رسیدیم به روز پنجم، چهارشنبه و گنبد آبی. چهارشنبه که از شکوفهی مهر/ گشت پیروزهگون سواد سپهر شاه را شد ز عالم افروزی/ جامه پیروزهگون ز پیروزی شد به پیروزه گنبد از سر ناز/ روز کوتاه بود و قصه دراز بهرام در گنبد آبی مینشیند و از آذریون، بانوی…
-
🎥 گنبد سبز، گنبد سرخ، هفت پیکر و من
در مرور هفت پیکر نظامی رسیدیم به گنبد سبز(دوشنبه) و گنبد سرخ(سهشنبه). هر دو عاشقانه، اولی قصهی صبر و پرهیزگاری و دومی خونخواهی و دلیری!
-
نگاهی به آرش بهرام بیضایی، که خاک از او جدا نشد…
این آرش نه پهلوانی دلاور، که ستوربانی ساده بود، از همه جا رانده. تنها برتریاش این بود که زبان تورانیان را میدانست. توران آرش را تحقیر کرد، ایران تحقیرش کرد و او بارها از این و آن خواست: «مرا بکش!»
-
🎥گنبد زرد هفت پیکر: قصهی ایرانیِ کنیزک زردرو و پادشاه عراقی!
قصهی گنبد زرد را اینجا تماشا کنید، با شیلترفکن: گنبد زرد، دومین بخش از هفت قصهی هفت همسرِ بهرام در هفت پیکر است. من که اگر میترا خانم نبود، اصلا با قصه آشنا نمیشدم. و راستش اگر یوتیوب نبود، حتی ادامهاش را هم نمیخواندم. ولی حالا که نشستهام و هی ورق میزنم، هی بیشتر احساس…
-
🎥ویدیو: گنبد سیاه/ قصهی شهر سیاهپوشان
فکر کن یعنی نظامیاینا هشتصد سال پیش تو ایران، شنبه رو با کیوان مرتبط میدونستن. بعد هنوز تو انگلیسی شنبه روز سترنه. عجبا!
-
🎥ویدیو: قصهی بیژن و منیژه + پیغامی برای شش نفر و نیم
همینجور قلب و بوس و ستاره بود که براش هوا میکردن. بعد داستان آثار ادبی مهم رو تعریف میکرد و خیلی راحت میگفت شما تنها وظیفهتون اینه که «گوش کنین». هی نقاشی نشونمون میداد و قصه تعریف میکرد با اون صداش. بسه دیگه زن. کم دلبری کن.
-
نگاهی به هفت پیکر و چرخی در گنبد سیاه
و اما ویپیان را روشن نموده و ببینید توضیح کل هفت پیکر و گنبد سیاه را در ده دقیقه! این روزها هفت پیکر میخوانم. و هر چه جلوتر میروم، بیشتر متعجب میشوم. دوازده سال درس خواندیم و هر بار گفتند نظامی گفتیم بله بله ملخها! یک بار فکر نکردیم که اصلا این آقا چه گفته…