دسته: فیلم
-
فیلم مستر نوبادی: اهمیت یادگیری شنا
فیلم مستر نوبادی دربارهی همین است: اگر تا ته داستانمان را میدیدیم، چه میکردیم؟ البته که فیلم کشکولی است از انواع فرضیههایی از دنیای فیزیک و متافیزیک و افسانه و شبه علم که اکثریتش به قطعیت نرسیده است. اما فکر میکنم وقتی این چنین ایدههای گوناگون دربارهی زندگی با آن تصاویر رویایی و موسیقی اعجابانگیز…
-
جادو در مهتاب: آیا جادوی وودی آلن رو به خاموشیست؟
جادو در مهتاب، داستان یک شعبدهباز بزرگ است، مردی شدیدا عقلگرا و متریالیست، در مقابل دختری ذهنخوان، جادوگر، یا فریبکار؟ هر چیز که اسمش را بگذارید. دختر با وجود آن همه معنوی بودنش، مدام دارد چیزی میخورد و از کنایههای استنلی در این مورد اصلا ناراحت نمیشود. بامزه است نه؟ اما حیف که وقتی نداریم.
-
به بهانهی فیلم نوتبوک: آیا همیشه باید نوآور باشیم؟
وقتی فیلم نوتبوک یا (دفترچه!) را تمام کردم، صدایی در ذهنم گفت: «عجب! پس کلش همین بود!» همان صدایی که از اول فیلم میگفت: «صبر کن، حالا یک جایی ورق برمیگردد و کلا داستان شکل دیگری میگیرد. الکی که فیلم معروف نشده!» *اسپویل ریز و بیآسیب* صدای ذهنم راست میگفت بیچاره. خیلی از منتقدها هم…
-
در باب خاتون: نمونهی کامل یک زن بختیاری؟!
هشت قسمت از سریال خاتون منتشر شد و حالا گویا «نیمفصل» اول تمام شده است. من که تا قبل از این کلمهی نیمفصل به گوشم نخورده بود. تنها معنایی که برایش به ذهنم میرسد این است که «وایسین بقیهشو بسازیم». خلاصه که میخواهم غر بزنم. چون عرض کردم خدمتتان، به تازگی تحلیلِ خواندهها و دیدهها…
-
یک مقایسه: مرگ ایوان ایلیچ تولستوی/ زیستن کوروساوا
مقدمهی بیربط: گفته بودم که کابوسم شده کلاس جامعهشناسی هنر؟ خب حالا میگویم. کابوسم شده کلاس جامعهشناسی هنر. ترم یک که جامعهشناسی خالی داشتیم آقای جلاییپور از روی کتاب گیدنز و خاطرات قر و قاطی خودش یک چیزهایی تحویلمان میداد و ما هم راضی بودیم. هنوز هم نفهمیدم چطور در آن امتحان نوزده گرفتم. این…
-
من پیش از تو، ملیح و نه چندان عاشقانه
من پیش از تو را نخواندهام. نخواهم خواند هم! دلیل قابل شرحی هم ندارد. انگار یک آلرژی وجود دارد نسبت به کتابهای پرفروش، که آدم فکر میکند اگر بخواندشان زرد میشود! هرچند اگر منصف باشیم پرفروشها همیشه هم زرد نیستند. و حتی زردها هم همیشه بد نیستند. اما خب، مشکل که یکی دو تا نیست.…