و اما دختر ایران بازمیگردد با اصطلاحات فارسی از زبان یک مرد ایرانی رو مخ.:)
معرفی میکنم: آرش، شوهر نیکی!
داستان این ویدیو
خیلی وقت بود به این فکر میکردم که بیام ازاصطلاحات فارسی بگم. عجیب بودنشون به کنار، عجیبتر اینه که به عجیب بودنشون عادت کردیم.
تو ذهنم این بود که ادیتهای خیلی خفن بکنم و اصلا یک ویدیوی بترکان بسازم و اینها، که خب الحمدالله تازه داشتم شروع میکردم که فهمیدم: نمیتونم.:)
فلذا به خودم گفتم چند تا از اصطلاحات فارسی رو انتخاب کن و با یه قصهی چرت و پرت به هم وصلش کن که ویدیو یه سر و تهی داشته باشه. و چقدر فرق کرد. واقعا قدرت قصهها رو نباید دست کم گرفت. و حتی تو ورژن قبلی سه روز از زندگی این دو تا رو میگفتم که بیشتر حالت خاطره داشت. توی ادیت دیدم چقدر بیمعنی شده. یعنی همون اصطلاحات، همون شوخیها، همون دیالوگها رو آوردم به جای چند روز، توی یک روز از زندگی اینها چپوندم و دیدم چقدر فرق کرد. انگار در این حالت آدم دیگه منتظر پایان نیست. میفهمین چی میگم؟!
خلاصه که دنیایی دارم واسه خودم! تو این یه ماه و اندی که ویدیو نذاشتم، یه کانال فارسی راه انداختم که خب یه جوری بود روم نمیشد به کسی معرفیش کنم. قراره وردست وبلاگم باشه.:) میتونین سابسکرایب کنین و ویدیوهاش رو ببینین ولی مثل اون یکی کانال نیست که مجبورتون کنم.
(میانپرده: ورژن دارای زیرنویس ویدیوی عجیبترین اصطلاحات فارسی را در یوتوب تماشا نمایید. پس از تماشای ویدیو، آن را لایک نموده و در کانال سابسکرایب نمایید و به سوال دختر ایران در قسمت پایین ویدیو پاسخ دهید… لطفا!😈)
داستان پیج دختر ایران
فکر میکنین در همینجا متوقف شدم؟ خیر! از این دو زبانه کپشن نوشتن تو اینستا خسته شده بودم و یک پیج دیگه هم تو اینستاگرام زدم که چهار تا خارجی بیان فالوم کنن. یعنی وبلاگ، دو تا یوتوب، دو تا اینستاگرام و همهش هم نوپا. حالا کارهای دانشگاه و اینها به کنار. احسنتم ساراجان! همیشه تصمیمهای خوبی میگیری.:/
خب درسته چون هیچ کس رو نمیشناسم تعداد فالورهام کیلی کیلی کمه. و همینها رو هم با فالو آنفالو پیدا کردم. که این کار هم دیگه برام جواب نمیده نمیدونم چرا. ولی خب، نکتهی مهم! اتفاقی که خیلی دوست داشتم بیفته و با هزار و پانصد فالور اون پیج رخ نداد، این بود که چهار پنج تا دوست خارجی علاقمند به ایران و زبان فارسی پیدا کردم!
این از آریستلای اسپانیایی که معتقده روحش در پرشیا گیر کرده کلا! نادیا که پاکستانیه و نیوزیلند زندگی میکنه، ماری که ارمنیه و داره فارسی یاد میگیره، کریستوفر استرالیایی که ازم خواست اون کتابهای پشت سرم تو ویدیوها رو با بهترین ترجمهش معرفی کنم. نمیدونه من میرم جلوی کتابخونه و بر اساس رنگ کتابها رو انتخاب میکنم.:)) و خوان که مکزیکیه و نیگا اینجا چجور حافظ میخونه! خلاصه که خوشحالم این پیج رو زدم، چون اگرچه کمیتش کمه (خدا شاهده اگه برام مهم باشه و روزی چهل بار چکش کنم، اصـــلا.) ولی کیفیت همون چیزیه که دنبالش بودم.
غرغرهای بیپایان
الان فقط به خودم میگم کاش این شهوت دیده شدن سریع نبود و از اول همین پیج خارجکی رو میزدم و روش متمرکز میشدم. الان به خاطر ملت که یا بلد نیستن برن یوتوب یا حوصله ندارن یا میرن ولی نمیتونن زیرنویس فعال کنن، به همهی ویدیوها زیرنویس چسبوندم که دیگه هیچ وقت هم نمیشه برش داشت. و اون اینستای قبلی رو هم دلم نمیاد پاک کنم.
البته اون موقع تجربهی الان رو نداشتم و شاید اگه با اون ویدیوهای ضد نور داغون میخواستم شروع کنم همین هفتاد نفر هم فالوم نمیکردن. نمیدونم.
ضمن این که دختر ایران هم همینطوری گذاشتم ولی خیلی اسم سلفیشطوری به نظر میاد. انگار که ایران فقط یه دختر داره و اون هم منم! بعد این که تازه یادم اومده به گوگوش این لقب رو میدادن.:) و یه کتاب انگلیسی هم دربارهش هست که اونجا یه جور دیگه ترجمه کرده: Iran’s daughter.
مسئولیت اجتماعی شما دوست عزیز
پریشب داشتم به بابام میگفتم: نخیر! آدم باید انتقام بگیره و وحشی باشه و جواب آدمها رو بده. یه عمر سافت بودیم چی شد؟! گفت آره تو هم که همیشه سافت بودی! و من اینجوری بودم که: نبودم؟! واقعا خودم تصورم اینه که همهی زندگیم بقیه از پشت بهم خنجر زدن، یا از جلو بهم خنجر زدن، یا خودم میخواستم به خودم خنجر بزنم جلومو نگرفتن، یا میخواستم به اونها خنجر بزنم روم نشده، یا خنجر تازه خریدهن به من نگفتن و… نمیدونم چرا بابام اینقد تصور خشنی ازم داره.
به هر روی! دیشب تصمیم گرفتم که شمشیر رو از رو ببندم. دیگه از مرحلهی «این کارها چیپه» و «این مال پیجهای تبلیغاتیه» و اینها رد شدم. فلذا تَکرار میکنم: همین الان به یوتوب اولیه مراجعه میکنید و اگر سابسکرایب نکردین، میکنین و اگر زنگوله رو نزدین میزنین، و ویدیوی اصطلاحات فارسی (و بقیه) رو کامل میبینین، و لایک میکنین، و کامنت میذارین. بعد هم به پنج نفر از دوستانتون ارسالش میکنین.
تموم شد؟ ای بابا راضی به زحمت نبودم. لطف شما عزیزان همیشه من رو شرمنده کرده.🙂
بعدش تشریف بیارید همینجا و پیژامههاتون رو به پا کنید و تخمه بیاورید، میخوایم دربارهی فیلم نوتبوک حرف بزنیم. دیدهید که اینشالاه؟
راسی سختت نیس اینهمه جاهای مختلف هستی؟ ما که شنیدیم گاوگیجه گرفتیم 🙂
برای شنیدن و دیدن و تخمه خوردن اما حاضریم تمام قد 👊
نمیدونم…یه خورده هم حالت تست داره ببینم کدوم جواب میده.
ضمنا نظر من اینه که سافت تهاجمی خوبه اما سافت انفعالی مفت نمیارزه
حقیقتا نمیفهمم سافت تهاجمی چجور میشه!
میخواستم بگم بی آزار باشی ولی اگه آزارت دادن خدمتشون برسی و اینا…😆
عاقا پیژامه و تخمه حله سابسکرایب و اینا هم … فقط فیلمه رو ندیدیم خودت تعریف کن!
ئه خب ببینین دیگه زودتر گفتم که وقت باشه.😊