برچسب: ادبیات نمایشی

  • بازی تضادها، نقدی بر نمایشنامه «آرامسایشگاه» از بهمن فرسی

    بازی تضادها، نقدی بر نمایشنامه «آرامسایشگاه» از بهمن فرسی

    «آرامسایشگاه»، یک بازی در دو پرده، از موفق‌ترین آثار بهمن فرسی به شمار می‌رود. در این نمایشنامه که غالبا در ژانر ابزورد طبقه‌بندی می‌شود، فرسی با استفاده از دوگانگی در ساختار روایی و شخصیت‌پردازی، موفق شده تا تصویری عمیق و واقعی از پوچی‌های و پیچیدگی‌های جهان معاصر ارائه دهد. نمایشنامه، منتقد تناقض‌های جامعه‌ی مدرن است…

  • کلاس‌نویسی: از دغدغه تا دیالوگ

    کلاس‌نویسی: از دغدغه تا دیالوگ

    _ دغدغه‌ی محسن را پرسیدم و اضافه کردم.:) دفترهامان را آماده روی میز گذاشته‌ایم، منتظر تمرین اول، منتظر منعم، استاد خل و چل باسوادمان هستیم تا طولانی‌ترین کلاس هفته را طوری برایمان برگزار کند که نفهمیم از کجا خورده‌ایم. کارگاه نمایشنامه‌نویسی دو ـ با این که باید دومی باشدـ اولین کارگاهی است که واقعا کارگاه…

  • در باب ساختن و نسوختن: تحلیلی بر شب هزار و یکم

    در باب ساختن و نسوختن: تحلیلی بر شب هزار و یکم

    وای بر من! از شدت گیجی، اشتباهی پیش‌نویس را پست کرده بودم. دوباره بخوانید! بیضایی پس از اجرای «مرگ یزدگرد» در سال ۵۸ هجده سال کاری روی صحنه نبرد. در آغاز دوره‌ی اصلاحات بود که او با «کارنامه‌ی بندار بیدرخش» به عرصه‌ی تئاتر بازگشت. همان سال‌ها که خانه‌ی تئاتر ساخته شد، تماشاخانه‌ی سنگلج دوباره کار…

  • لذت فهمیدن با عرفان یا اکسپرسیونیسم را چگونه ترجمه کنیم؟

    لذت فهمیدن با عرفان یا اکسپرسیونیسم را چگونه ترجمه کنیم؟

    پیش‌نوشت: عکس مربوط به کلاس تحلیل نمایشنامه‌ی عصر است. دو طرف تخته زن‌زندگی‌آزادی نوشته بودند و استاد نمی‌خواست آن‌ها را پاک کند. سعی کرد حرف‌هایش را همان وسط جا دهد.:) پیش از کلاس، جدال با خود دو تا فیلم و یک نمایشنامه داده بود که ببینیم و بخوانیم. بنا بود در کلاس ادبیات معاصر اروپا…

  • پنجره:‌ اولین نمایشنامه‌ام (2)

    پنجره:‌ اولین نمایشنامه‌ام (2)

    آیدا: این چه گهی بود تو خوردی؟ رها: نمی‌دونم. غزل: الان اخراجت می‌کنن؟ رها: نمی‌دونم. غزل: حالا کجا داری می‌ری؟ رها: نمی‌دونم. غزل: می‌گم… نکنه پریناز واقعا؟ آیدا: …نمی‌دونم.

  • پنجره:‌ اولین نمایشنامه‌ام (1)

    پنجره:‌ اولین نمایشنامه‌ام (1)

    رها: واقعا فکر می‌کنی آدم خوشحالیه؟ غزل: نه گلم، من و تو خوشحالیم! رها: از تو داغونه، غزل. غزل: آخ ولی از رو خیلی سکسیه نه؟ آیدا: وای آره از رو خیلی سکسیه. رها: شما هم که… مگه به مو سرخ کردنه؟ غزل: نه اصلا. فقط که مو نیست. کلا خوشگله. رفتاراشم جذابه حتی. اصن……

  • گردشی در جهان سانت (غزلواره‌) های شکسپیر

    گردشی در جهان سانت (غزلواره‌) های شکسپیر

    این روزها چه می‌خوانم؟ سانت های شکسپیر. اولین بار که سراغ شکسپیر رفتم، تا چند روز حیران بودم. مطمئنید بهترین نمایشنامه‌نویس تاریخ همین است؟ تراژدی‌ها کلمه به کلمه خون‌آلودتر می‌شدند و هیچ زیبایی درشان نمی‌دیدم. بعدا فهمیدم که اگر با ترجمه‌ی پازارگادی شروع نمی‌کردم و قبل از خواندن آثار، کمی جهان شکسپیر را می‌شناختم، احتمالا…

  • دیالوگ‌نویسی/ فاز دو: در مسیر ناصر!

    دیالوگ‌نویسی/ فاز دو: در مسیر ناصر!

    – بله دیگه. هر کسی در حد توانش. من که به شخصه اصلا تلویزیون نمی‌بینم. رسانه‌ی ملی! ارواح عمه‌شون! من فقط من‌وتو، جِم.

  • دیالوگ‌نویسی/ فاز سه: پس از قرار

    دیالوگ‌نویسی/ فاز سه: پس از قرار

    -امامزاده؟ پسره مگه آتئیست نیست؟ -چه می‌دونم. گفت بچه که بوده با مامانش زیاد می‌اومده. نشستیم تو صحن، یه مدت طولانی فقط غروب رو نگاه ‌کردیم… -بالاخره رمانتیک شد!

  • تجربه‌ی تماشای چهارراه بیضایی در لپ‌تاپ!

    تجربه‌ی تماشای چهارراه بیضایی در لپ‌تاپ!

    امیدوارم که تا الان، چهارراه را دیده باشید. از این روزهای بیضایی‌زده‌ام گفته بودم. داشتم می گفتم که وقتی نمایش شروع شد، فقط ذوق‌زده بودم که دارم واقعا بازی مژده شمسایی را روی صحنه‌ی بیضایی می‌بینم. اما به تدریج اسم‌ها را فراموش کردم و غرق فضای قصه شدم. با یک موسیقی مینی‌مال وارد ماجرا می‌شویم.…

  • مقدمه‌ای بر تماشای چهارراه بیضایی:)

    مقدمه‌ای بر تماشای چهارراه بیضایی:)

    چهارراه کاری است از مرکز مطالعات ایرانی دانشگاه استنفورد که بهرام بیضایی در آنجا تدریس می‌کند. سال 97 هفت شب اجرا شده و شهریور امسال در طول سه شب، به صورت لایو برای مردمان سراسر دنیا (یعنی ماها) پخش شده. خدا خیرشان بدهد که به فکر ما هم بوده‌اند.